پروتاگونیست

روزمره نویسی‌های یک قهرمان داستان خودش

۴ مطلب در آذر ۱۳۹۸ ثبت شده است

خانه

مثلا هرروز طلوع را از انعکاسش روی برف های کوه روبروی پنجره ببینم جوری که کش آمدنش روی دامنه اندازه ی قد خانه طول بکشد ، قهوه و سیگارم را توی بالکن سردی ببرم که نگاه به نارنجی روی سفیدی گرمش می کند . دوش بگیرم ، لباس بپوشم و توی آیینه ی جلوی در به خودم بگویم که تو قهرمان زندگی من هستی و بعد بروم .

 

مثلا عصر ها غروب را توی آسمان بنفش و زرد و نارنجی ببینم و از ندیدن خانه ها ناراحت شوم که چقدر تهران امروز آلوده است و در فکر این فرو روم که اگر مدرسه بچه ها تعطیل شود چکار کنیم که توی خانه بمانند و یادم بیاید من که بچه ای ندارم ولی همیشه برای بچه های نداشته ام و بچه های مردم غصه بخورم .

 

مثلا شب چراغ را خاموش کنیم تا نور شهر خانه را روشن کند تعریف کنیم که موکلم پول نمی دهد و سیستم ها قطع است و ده سال است که می خواهند اینترنت را ملی کنند و عایدی ما همین علافی هاست و فرندز ببینیم و هربار اشک بریزیم و شباهتشان با خودمان را یاد آوری کنیم .

۲۵ آذر ۹۸ ، ۰۸:۱۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
گیله‌گل

مادینگی

 

Hanna Barczyk for NPR

 

شام نداشتم ، خوابم می آمد ولی مجبور بودم بروم فروشگاه تا ملزومات زندگی فلاکت بار مادینگی ام را تهیه کینم . به این فکر کردم که اگر مادبنگی روی پیشانی ام حک نشده بود چه چیزی قرار بود آنقدر مهم باشد که مجبور باشم از خانه بیرون بروم ؟ هر چیزی را میشود جایکزین کرد و هیچ چیز آنقدر حیاتی نیست که در نبودش همه جا رنگ عوض کند روز بعدش مجبور باشی در آب سرد آنقدر ملافه ها را بسابی و بسابی و آخر هم چرکتاب شود و لکه های جا به جا جنسیتت را توی چشمت فرو کند .

با همین فکر ها خوابم برد و بیدار شدم دیدم آنقدر منقبض خوابیده ام که تمام عضلاتم درد می کند . گشتم و دیدم در گنجه یک چیزهایی برای روز مبادا قایم کرده ام . روز مبادا همان دیشب بود که زنانگی هم امانم را بریده بود و هم مجبورم می کرد از لحاف گرمم جدا شوم و آنقدر تقلا کرده بودم که صبح انگار نه انگار که تمام شب را خوابیده بودم .

۲۴ آذر ۹۸ ، ۰۸:۲۴ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
گیله‌گل

درست میشه!

دوست دارم اینجا از حس های خوب بنویسم ، از پیشرفت ها ، از امید و از همه ی چیز هایی که دوست دارم ثبت بشن . چون خاطره های  بد و حس های منفی نه می مونن نه ارزش دارن که بمونن .

اما هر روز صبح سر کار ، توی وقت صبحونه یکم وقت دارم تا بنویسم و اون موقع هم خسته ام و هم ناراحت از این که چرا کارمند شدم و از اون بدتر چرا با آدم هایی پر از عقده و انرژی منفی همکار شدم . یعنی ترجیح میدم با کسی حرف نزنم ، صfح ها به کسی سلام گرم نکنم ولی انرژی منفی اونا رو دریافت نکنم .

در طول روز که تا جایی که بتونم با هدفون آهنگ گوش میدم و خودم رو جدای از محیط تصور می کنم تا حرف ها ، متلک ها ، ادا ها و عشوه ها رو نشنوم .

من از یک محیط کار استارت آپی اومدم که صمیمیت موج میزد و در مقایسه با اینجا انگار که اونجا آمریکا باشه اینجا کره ی شمالی ! هرچند که من تو اون محیط هم محکوم بودم به دستور گرفتن از احمق ترین آدم اون جمع .

شب ها که میرسم پانسیون هم همینطور . سعی می کنم جوری باشه که برای خواب برسم اونجا و با کسی هم کلام نشم . 

خلاصه که این وضعیت رو تغییر خواهم داد . این سختی را رو تحمل می کنم تا جایی که هم ظرفیتم بیشتر بشه و هم شرایط رو تغییر بدم .

۲۳ آذر ۹۸ ، ۰۸:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
گیله‌گل

اولین حقوق

اولین حقوقمو گرفتم . حس خوبی داشتم ولی نه اونقدر که فکر میکردم حس خوب بهم بده . البته اولین اولین حقوقم هم نبود . قبلا کار کرده بودم و پول دراورده بودم . اما این کار اولین کار کارمندی با حقوقمه . 

خوبیش این بود که با پولش کلی چیزای مختلف خریدم . حس خوبش این بود که با اولین حقوقم برای کسی که همیشه حمایتم کرده کادو خریدم . 

ماه دوم کارم شروع شده . 

بچه های شرکت یکی یکی دارن خودشونو نشون میدن . این آدم های در ظاهر ناراضی و در باطن نگران موقعیت . آدم های در خفا مخالف و در پیش رو پاچه خار !

با یک نفر بیشتر از همه دوست بودم که دیروز عذرشو خواستن . برای این که همه چیش رو بود . اگر با کسی مشکل داشت مخفی نمی کرد . الان دیگه در این شرکت فقط باید بیام و برم و روزهایی که خواهر همین دوستم شرکته دو کلام حرف بزنم .

من اینور اتاقم و اون اون سمت و روی هر دومون به دیواره .

بهتر ! تازه دارم میفهمم محیط کار یعنی چه! دارم میفهمم کارمندی یعنی چه ؟

هر چند من هیچ وقت نمیتونم تمام زندگیم کارمند باشم ، هر چند که نمیتونم همیشه از یک نفر دستور بگیرم و سر یک ساعت خاصی کارم رو شروع و تموم کنم ، با این حال ، این قسمت زندگی رو هم باید تجربه می کردم .

من فقط شرکت هایی مثل شرکت حاجی رو دیده بودم که همه با هم رفیق بودن ، اینجا مثل جاهای دیگه همه فقط در ظاهر خوبن !

۰۴ آذر ۹۸ ، ۰۸:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
گیله‌گل